موضوع: "ایرانگردی"

صفحات: 1 3 4

  سه شنبه 7 فروردین 1397 14:01, توسط هم اندیشان   , 240 کلمات  
موضوعات: ایرانگردی

​ظهر رسیدیم یزد! شهر دارالعباده! چیزی که تو یزد جلب توجه می کرد، بادگیرها و آب انبارهای این شهر تاریخی بود!

بعد از خوندن نماز، رفتیم باغ دولت آباد! بلند ترین بادگیر جهان در این باغه که طولش به ۳۳ متر می رسه.

این باغ انقدر آروم و زیبابود بود که دقیقا ۲ ساعت اونجا موندیم.

تعریف میدان امیر چقماق رو خیلی شنیده بودم، واقعا هم دیدنی بود، مخصوصا بافت تاریخی محله های اطرافش!

مسجد جامع یزد هم مثل بقیه مساجد زیبا و جذاب بود! جالب ترین قسمتش، ورودی مسجد بود که به خاطر حفظ حرمت این مکان، چادر اجباری بود و جلو در ورودی، چادرهای زیبایی رو روی میز چیده بودند تا مهمانان غیر چادری از اونها استفاده کنند! انقدر این چادرها زیبا بودند که خانم ها وقتی سرشون می کردن، عکسی هم به عنوان یادگاری می گرفتند، چند نفر رو دیدم که وقت خروج دلشون نمیومد چادر رو از سرشون بردارند!

بعد از مسجد دوست داشتیم بریم خانه لاری ها و زندان اسکندر رو هم ببینیم ولی متاسفانه گیر یه پسر بچه شیطون افتادیم و آدرس رو بهمون غلط داد?، بعد از کلی پیاده روی متوجه شدیم دور مسجد چرخیدیم! و از اونجایی که خیلی خسته شده بودیم از خیر دیدن اونها گذشتیم!

یه چیز جدیدی هم تو یزد دیدیم؛ شیر آلات نی دار. به جای لیوان یک بار مصرف، از نی برای نوشیدن آب استفاده می کردیم؛ جالب، جدید و جذاب بود. اینطوری تولید زباله هم کم می شه!

  دوشنبه 6 فروردین 1397 22:49, توسط هم اندیشان   , 142 کلمات  
موضوعات: آیه نوشت, ایرانگردی

​شب رو مجبور شدیم تو کاشان بمونیم!

با راهنمایی ستاد اسکان نوروزی، شب رو تو حسینیه موندیم. خیلی خسته بودیم، همسرم سرش رو که گذاشت رو بالش، صدای خر و پفش دراومد، من که به این صدا عادت دارم، تازه داشت خوابم می برد که صدای افراد چادر بغلی رو شنیدم که خانومی می گفت: من با صدای خروپف این آقا خوابم نمی بره!

با شنیدن این حرف خیلی ناراحت شدم، عذاب وجدان نذاشت تا صبح خواب به چشمام بیاد!

همسرم که اوج می گرفت من بیشتر ناراحت می شدم، نگران حق الناسی بودم که گریبان گیر همسرم شده بود!

صبح که همسری بیدار شد، قضیه رو بهش گفتم خیلی ناراحت شد و رفت از چادر بغلی مون عذرخواهی کرد و حلالیت گرفت!

امام علی علیه السلام می فرمایند:” ألمعذرة دليل العقل"؛ ” عذرخواهی نشانه‌ی خردمندی انسان است.” (غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۵، ۵۵۲)

  دوشنبه 6 فروردین 1397 22:19, توسط هم اندیشان   , 152 کلمات  
موضوعات: ایرانگردی

​خانه های تاریخی کاشان هم واقعا دیدنی بود، مخصوصا خانه بروجردی ها! خیلی زیبا بود.

راهنما میگفت به این خونه، خانه عشق هم میگن، چون مالک این خونه عاشق دختر طباطبایی ها میشه و پدر عروس خانوم هم از داماد آینده ش میخواد که خونه ای در شان دخترش براش بسازه، آقای دامادِ عاشق هم قبول می کنه و ۱۷ سال طول می کشه تا این قصر آماده بشه! (خدا بده شانس ?)

اقامه نماز جماعت هم تو این باغ، یکی دیگه از کارهای قشنگ کاشانی های عزیز بود!

خانه طباطبایی ها هم قشنگ بود ( ولی انصافا به پای خونه آقا دامادشون نمی رسید)

پشت بام حمام سلطان امیر احمد خیلی زیبا بود. دلم نمی خواست برم پایین!

پشت بام خانه بروجردی ها از اینجا دیده می شد!

داخل حمام هم مثل همه حمام های تاریخی، آدم رو می برد به سال ها پیش!

خیلی دوست داشتم الان هم از این حمام ها داشتیم!

  دوشنبه 6 فروردین 1397 13:57, توسط هم اندیشان   , 109 کلمات  
موضوعات: ایرانگردی

​خدا رو شکر رسیدیم کاشان! شهر گلاب…

وارد شهر که شدیم مسیری که تابلوی پارکینگ داشت رو پیش گرفتیم؛ چه حرکت قشنگی! اتوبوس رایگان گذاشته بودند برای باغ فین و حمام فین.

خیلی هوا گرم بود ولی با وارد شدن به باغ، گرما رو فراموش کردیم، چه خنکای خوبی بود! درخت های سربرافراشته باغ اولین چیزی بود که نظرمو جلب کرد، از پشت درخت ها عمارت اصلی دیده می شد که جلوش حوض بزرگی از آب بود که داخلش فواره ها آب ها رو به رقص درآورده بودند!

دومین چیزی که تو این باغ جالب توجه بود، وجود نمازخانه بود، تا حالا تو اماکن گردشگری چنین چیزی ندیده بودم!

  دوشنبه 6 فروردین 1397 10:38, توسط هم اندیشان   , 134 کلمات  
موضوعات: روایت و حدیث, ایرانگردی

​قم، شهر حضرت معصومه صلوات الله علیها. تو میدون هفتاد و دو تن قم، کمی استراحت کردیم، وضو گرفتیم و نماز ظهر رو خوندیم!

امام علی علیه السلام:” هرگاه کسی به نماز می ایستد، شیطان حسودانه به او می نگرد، بخاطر آنکه می بیند رحمت خدا او را فراگرفته است.” (بحارالانوار جلد 82 صفحه 207 )

بعد از نماز به سمت کاشان راهی شدیم! تا حالا نرفتم کاشان ولی خیلی تعریف شو شنیدم؛ اونایی که رفتن میگن شهر قشنگیه، مخصوصا فصل گلاب گیری! انشاءالله قسمت شه یه بار هم اون موقع بریم!

انقدر هوا گرم بود که ترجیح دادیم نهار رو تو ماشین بخوریم؛ با اینکه صبح صبحانه مفصلی خوردیم ولی وقتی شروع به خوردن نهار کردیم فهمیدم خیلی گرسنه ام! خدا خیرش بده جاجان رو (مادربزرگ همسری)، با این خاگینه خوشمزه ای که درست کرده بود!

کلیدواژه ها: ایرانگردی, خاگینه

1 3 4