آرشیو برای: "اردیبهشت 1400"

  جمعه 31 اردیبهشت 1400 21:06, توسط هم اندیشان   , 142 کلمات  
موضوعات: از دل برآمده, کشکول
قضای خوشمزه
با چند نفر از دوستام رفته بودیم پیک‌نیک. قرار گذاشته بودیم هر کسی برای خودش غذا بیاره. موقع نهار که شد؛ همه ظرف غذاها رو گذاشتیم وسط تا بقیه یه لقمه بردارن. غذای یکی از بچه‌ها اصلا ظاهر جالبی نداشت. هیچکس از اون غذا نخورد. یکی از دوستان که خیلی مهربونه،… بیشتر »
  جمعه 31 اردیبهشت 1400 20:55, توسط هم اندیشان   , 24 کلمات  
موضوعات: آیه نوشت, روایت و حدیث
قمری عاشق
  چه غم آلود شده لحن صدایت امشب قمری عاشق من! به کجا خواهی رفت؟ قمری عاشق من جای دوری نروی آشنای تو منم! پ.ن: مهمون جدید خونه ما? بیشتر »

  چهارشنبه 8 اردیبهشت 1400 11:06, توسط هم اندیشان   , 75 کلمات  
موضوعات: ذبیح
زنگ در به صدا در آمد. - کارت دعوت به جشن عروسی آورده اند. بدون فکر می گویم: مگر نمی دانند ما اهل عروسی نیستیم، چرا ما را دعوت کرده اند؟ با گلدانی در دست نزدیک می شود. + این چیست؟ - کارت خود را به این گلدان ضمیمه کرده اند. چه ایده جالبی! ناخودآگاه روی… بیشتر »
  چهارشنبه 8 اردیبهشت 1400 11:05, توسط هم اندیشان   , 71 کلمات  
موضوعات: ذبیح
زنگ در به صدا در آمد. - کارت دعوت به جشن عروسی آورده اند. بدون فکر می گویم: مگر نمی دانند ما اهل عروسی نیستیم، چرا ما را دعوت کرده اند؟ با گلدانی در دست نزدیک می شود. + این چیست؟ - کارت خود را به این گلدان ضمیمه کرده اند. چه ایده جالبی! ناخودآگاه روی… بیشتر »
  چهارشنبه 1 اردیبهشت 1400 06:32, توسط هم اندیشان   , 276 کلمات  
موضوعات: از دل برآمده, حجاب
​قرتی خانم بودم. اما از نوع چادری. کیف و کفشم رو با رنگ روسری و ساق دستم ست می‌کردم. همیشه رنگ‌های شاد می‌پوشیدم. وقتی چادرم مشکی بود، چه معنی داشت لباس‌های دیگه‌م تیره باشه. رو کیف‌هام خیلی حساس بودم. همیشه کیف‌هام شیک و گرون‌قیمت بود. چادر دانشجویی… بیشتر »