« چی شد طلبه شدم | سلام » |
در صف منتظر بودیم تا نوبتمان شود و بتوانیم بستنی مورد علاقه مان را سفارش بدهیم! در همین حین، یکی از بچه های کار، جلوی یخچال ایستاد و زل زد به بستنی ها! به یکی دو نفر التماس کرد که برایش بستنی بخرند ولی آنها توجهی به پسرک نکردند. به این فکر می کردم که به همسرم بگویم برای پسرک هم بستنی بخریم. در همین افکار بودم که ناگهان پیرمردی به پسرک نزدیک شد و از او سوال کرد از کدام بستنی ها دلش میخواهد و برایش خرید و پسرک شاد و خندان و با بستنی از آنجا رفت! در دل به حال پیرمرد غبطه خوردم. من در فکر این ثواب بودم ولی او فکرش را عملی کرد! خوشا به حالش! یاد این آیه از قرآن مجید افتادم: وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولَٰئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﻭ پیشی ﮔﻴﺮﻧﺪﮔﺎﻥ( ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻧﻴﻚ) ﻛﻪ پیشی ﮔﻴﺮﻧﺪﮔﺎﻥ( ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ) ﺍﻧﺪ. ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻣﻘﺮﺑﺎﻥ ﺍﻧﺪ. [الواقعه، 10و۱۱]
با سلام و احترام جالب بود. موفق باشید به وبلاگ من هم نگاهی بیندازید. انتقادات و پیشنهادات شما را می پذیرم.
فرم در حال بارگذاری ...