صفحات: 1 2 3 4 ...5 ... 7 ...9 ...10 11 12 ... 16

  دوشنبه 27 فروردین 1397 13:40, توسط هم اندیشان   , 84 کلمات  
موضوعات: آشفته افکار

پنجره را باز کرده ام و برف را تماشا می کنم؛ صدای هواپیما می آید، سر می چرخانم شاید ببینمش به یاد لذت زمان کودکی!

نمی دانم چه سری در برف نهفته که این چنین نشاط آور است!

رادیو کمپین درخت تکانی تشکیل داده؛ ستاد بحران درخت ها را عامل قطع برق می داند! چه علت مظلومی! همین دیروز بود که از زیبایی درخت ها شگفت زده شده بودم!

صدای قل قل سماور می آید، یک فنجان چای داغ در این سرما می چسبد!

  دوشنبه 27 فروردین 1397 13:32, توسط هم اندیشان   , 92 کلمات  
موضوعات: آشفته افکار

چند ساعتی است برف می بارد!

اینترنت قطع و وصل می شود و صدای استاد هم!

صدای گوشت های خورشت را می شنوم که خود را به دیواره ی قابلمه می کوبند؛ آنقدر قدرت دارند که درِ آن را تکان می دهند! گویی دعوایشان شده و هر کدام می خواهند قدرت خود را به نمایش بگذارند.

بادکنک های اسکرین سیور تکان می خورد، دلم می خواست همین الان بادکنکی داشتم تا به آسمان می فرستادم!

نتوانستم بخاری را روشن کنم، نزدیک است که منجمد شوم.

آشفته بازاری است ذهنم! نوشتنم می آید!

  سه شنبه 21 فروردین 1397 14:51, توسط هم اندیشان   , 73 کلمات  
موضوعات: آیه نوشت

“بسم الله الرحمن الرحیم”

یک لیوان آب را اگر تکان دهیم، آبش تکان می خورد ولی اقیانوس را بادها تکان می دهند. ظرفیت وجودی افراد هم همینطور است؛ بعضی با تکان کوچک متلاطم می شوند و بعضی را بادهای وحشتناک نیز تکانشان نمی دهد.

برای افزایش ظرفیتمان باید ایمانمان را قوی کنیم.

خداوند می فرماید:” أ لَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ “، ” آیا خداوند برای بنده اش (در همه امور) کافی نیست؟” (سوره زمر، آیه 36)

 

  سه شنبه 14 فروردین 1397 09:23, توسط هم اندیشان   , 233 کلمات  
موضوعات: ایرانگردی

​خدا رو شکر بعد از ۱۶ روز مسافرت، برگشتیم به شهر خودمون!

تو هر شهری یک تا دو روز موندیم و رفتیم شهر بعدی! تجربه های زیادی رو بدست آوردیم!

چیزهای جالبی دیدیم؛ مثلا ۶۰ کیلومتری حاجی آباد، استان هرمزگان، لاین رفت و برگشت بر عکس همه جاده ها بود.

۶۵ کیلومتری کرمان، روستایی به نام کبوتر خان هست که دو طرفش بستنی فروشی بود. (پیشنهاد می کنم امتحان کنید، بستنی هاش خوشمزه بود)

۲۰ کیلومتری داراب، روستایی به نام اسلام آباد بود که بوی عطر یاس می داد!

و …

خدا رو شکر در طول سفر با سرعت مطمئنه رانندگی می کردیم! من مثل همیار پلیس بودم و هر جا می دیدم سرعت ماشین داره از حد مجاز می گذره، تذکر می دادم که “لطفا از سرعت خود بکاهید” و همسرم نیز مانند یک شهروند مطیع قانون، از سرعت اتومبیل می کاهید!

محیط زیست رو هم آلوده نکردیم، تو ماشین کیسه زباله گذاشته بودم و هر وقت پر می شد تو یه سطل زباله می ریختیم!

یه کار جالبی هم کردیم، این که تو مسافرتمون مطالعه رو فراموش نکردیم، من مطالب کتاب رو بلند میخوندم و همسرم گوش می کرد و بعد در موردش با هم بحث می کردیم!

خلاصه هر چی که بود تموم شد!

زندگی ما هم مثل همین مسافرت ها، کوتاه مدته! به این دنیا میایم، چند صباحی روزگار می گذرونیم و می ریم به دیار باقی! دنیا محل گذره! نباید بهش دل ببندیم!

کلیدواژه ها: ایرانگردی, تجربه, مسافرت
  یکشنبه 12 فروردین 1397 10:22, توسط هم اندیشان   , 137 کلمات  
موضوعات: ایرانگردی

​بعد از عبور از “دروازه قرآن” شیراز، به طرف تخت جمشید حرکت کردیم! ساعت ۸صبح رسیدیم!

واقعا باید گفت :” هنر نزد ایرانیان است و بس". چقدر زیبا سنگ ها رو تراشیدند، چه ابهتی! چه شکوهی!

تا بریم بالا و برگردیم دقیقا ۲ساعت طول کشید. (ساعت بازدید ۸ به بعده، پیشنهاد می کنم سر ساعت ۸ اونجا باشید چون هر چقدر دیرتر برسید هوا گرم می شه و اذیت می شید!)

از مجموعه “پاسارگاد” هم دیدن کردیم! خوب بود، باز هم نمادی از هنر ایرانیان!

پاسارگاد رو به مقصد اصفهان ترک کردیم!

بعد از آباده، آقای همسری خسته شد و کنار جاده خوابید!

به اصفهان که رسیدیم با توجه به اینکه تازه اصفهان بودیم و این که همسری هنوز انرژی داشت، توقف کوتاهی کردیم و به سمت اراک راهی شدیم تا سیزده بدر رو در کنار خانواده، تو اراک باشیم!

1 2 3 4 ...5 ... 7 ...9 ...10 11 12 ... 16