شب نتونستیم تو یزد جای خواب پیدا کنیم! مجبور شدیم به سمت کرمان حرکت کنیم که شاید تو راه جایی رو پیدا کردیم! خیلی نگران شده بودم، از شب های جاده می ترسم، دوست نداشتم شب تو جاده باشیم! همسرم آرومم می کرد و می گفت خدا خودش هوامونو داره من مطمئنم امشب یه…
بیشتر »