« سفر | قالی زندگی » |
زنگ در به صدا در آمد.
- کارت دعوت به جشن عروسی آورده اند. بدون فکر می گویم: مگر نمی دانند ما اهل عروسی نیستیم، چرا ما را دعوت کرده اند؟
با گلدانی در دست نزدیک می شود.
+ این چیست؟
- کارت خود را به این گلدان ضمیمه کرده اند.
چه ایده جالبی!
ناخودآگاه روی کارت را می خوانم:
” و عین
حرف اول عشق است
مثل حرف اول عاشورا… “
این عروسی رفتن دارد!
فرم در حال بارگذاری ...