« کیک یخی | دارچین » |
صدای جیز جیز سرخ شدن سبزی ها می آید فکر کنم شام قرمه سبزی داریم! چه خوب سبزی هایم تمام شده بود و هوس این خورشت دل انگیز را کرده بودم.
کتابم کنارم و من حس نوشتنم می آید، بوی سبزی تازه که مادر راه انداخته حوصله درس خواندنم را می گیرد.
قاب عینک روی میزِ خواهرم، یادم می اندازد که شیشه عینکم کثیف است فکر کنم به همین دلیل است که چشمانم تار می بیند تا این تاری بوجود نیاید یادم نمی افتد که عینکم را تمیز کنم.
صدای آب نشان می دهد که مادر قابلمه را می شوید، چه عجب شستنش زیاد طول نکشید همیشه با اعتراض ما آب را می بندد. علاقه خاصی به آب دارد!
به بالشی تکیه داده و می نویسم، خوابم می آید ولی الان وقت خواب نیست، استرس امتحان خواب از سرم پرانده!
گل های خواهری خیلی بزرگ شده اند اما چه فایده جانش به جان گلها بند است هر چه می گویم شاخه ای به من بده می گوید اصلا حرفش را نزن.
دیشب یک بسته نوک برای اتودم خریدم، خدا کند از آنهایی باشد که کم رنگ می نویسند اصلا از پررنگ ها خوشم نمی آید کتابم را کثیف می کنند.
ریشه های فرش چه با سلیقه بافته شده کاری که من در این سال ها حوصله اش را نداشتم.
دلم کمی میوه می خواهد، سیب و پرتقال! جالب است که سیب دوست ندارم ولی بیشتر از بقیه میوه ها میخورم.
نوشتنم که تمام شد باید سرچی در گوگل کنم تا ببینم اسم گلهای خواهری چیست چند بار نامشان را گفته ولی یادم رفته. می روم گلفروشی و میخرم و در بطری شیر قدیمی ای که دارم می گذارم تا ریشه بزند و بزرگ شود، ولی اگر خواهری خواست به او هم می دهم من که مثل او خسیس نیستم! یک شاخه گل چه ارزشی دارد که مرا اذیت می کند.
مادر دوباره ظرف می شوید این را می توان از صدای ظروف که به هم می خورند فهمید اصولا مادرم وارد آشپزخانه که می شود همه ظروف صدایشان در می آید و به مادرم التماس می کنند که آنها را نشوید.
صدای افتادن قاشق ها از دست مادرم، تمرکزم را بهم ریخت…
سلام خدا قوت به ما هم سری بزنید
فرم در حال بارگذاری ...